Persian
A Beautiful poem by Farrukhi Yazdi . آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی دست خود ز جان شستم از برای آزادی تا مگر به دست آرم دامن وصالش را می دوم به پای سر در قفای آزادی در محیط طوفانزای،ماهرانه در جنگ است نا خدای استبداد با خدای آزادی دامن محبت را گزکنی ز خون رنگین می توان تو را گفتن پیشوای آزادی فرخی ز جان و دل می کند در این محفل دل نثار استقلال جان فدای آزادی I have understood the gist of it but need more help on specific words!
Sep 26, 2014 1:56 PM
Corrections · 4
1

1. بنهادم : I put

نهادن = گذاشتن

 

2. in order to reach to the freedom, I run after it

به دست آوردن دامن وصال کسی/چیزی :رسیدن به کسی/چیزی

وصال : رسیدن

دامن : قسمت پایین هر جامه

به پای سر دویدن : کنایه از شتافتن و اقدام کردن به کاری با شتاب و شوق تمام

قفا : پس، پشت، عقب

 

3. زا means generating and محیط means ocean here so محیط طوفان زا means " in the storm-generating ocean"

 

4. it's actually گر کنی not گز کنی and it means "if you do"

دامن محبت را گر کنی زخون رنگین : if you let your kindness lap get the color of the blood

می توان تو را گفتن پیشوای آزادی : it can be said you are the freedom leader

September 27, 2014
خیلی ممنونم آقا عرفان کمک خواهم برای این کلمه ها و بیت - ۱. بنهادم ۲. تا مگر به دست آرم دامن وصالش را می دوم به پای سر در قفای آزادی ۳. طوفانزای چه معنی داره ؟ توفان میدانم اما ' زای' چه ؟ ۴. گزکنی ۵ . گفتن پیشوای آزادی یعنی چه ؟ ' People will call you the leader of freedom, let your daaman be colored with your blood ? دمت گرم آقا سپاس گذارم
September 26, 2014
very beautiful, thanks, you can also listen to its song with the voice of Salar Aghili here : https://www.youtube.com/watch?v=6p11o0ae3rk.........what are the specific words you need help with them?
September 26, 2014
Want to progress faster?
Join this learning community and try out free exercises!