anticipate پیش بینی کردن
athlete ورزشکار قهمران
blur تار تیره مبهم تیرگی
boundary مرز سر حد کرانه
complicate پیچیده کردن
coordinate همسان کردن
demonstrate نمایش دادن
detect پیدا کردن کشف کردن
distracting عامل عواس پرتی
focus تمرکز کردن
indiscernibly غیر قابل مشهود
indistinct نامعلوم
maneuver مانور سوق دادن
performance عملکرد
peripheral جانبی
range گستره حد محدوده
scan اسکن کردن
tolerate تحمل کردن
unconsciously از خود بی خود غیر ارادی غش کردن در خود نبودن
vision دید بینایی