accumulate جمع کردن اندوختن
adapt وفق گیدا کردن عادت کردن
determine مصمم تعیین کننده
dilute رقیق کردن
diverse متفاوت و گوناگون
evaporation تبخیر
extreme بی نهایت شدید
fringe حاشیه بی اهمیت حاشیه ای
mechanism مکانسیزم
minimize به حد اقل رساندن
moisture رطوبت و یا نم
occupy اشغل کردن در حال استفاده
prolific سود اور حاصلخیر بارور پرکار
resilient انعطاف پذیر و قوی
sparse کمیاب
stressor تنش زا و محرک
swing تلو تلو خوردن تاب خوردن نوسان
thrive پیشرفت
transitional وابسته به انتقال دارای تغییر
violent شدید سخت تند خشن