Ini cerita tentang papa dan mama belanja.

Cerita Pendek Indonesia (A1-A2)

03 Beli Barang

Bu bölümde aslan ve tavşanın hikayesi anlatılıyor.

Haydi Türkçe Konuşalım!

Bölüm 1: Akıllı Tavşan

Olá, tudo bem? Seja muito bem-vindo a mais um episódio do podcast Aprenda português. 
Neste episódio vamos falar sobre outro temperamento, o sanguíneo. Será que este é o seu? Vamos descobrir!
Segue o link para acessar o texto com a transcrição do episódio:
https://drive.google.com/file/d/122GgA7nER94mJgPqEHU4XsvxK0W47qLA/view?usp=drive_link
Venha aprender português comigo!
Até a próxima!


Aprenda português

Episódio 9 - O temperamento sanguíneo

Let´s talk about a very traditional and popular drink from the South of Brazil.

Keep Speaking Portuguese

Um conversa sobre o Chimarrão

在我们成长的过程中，父母始终伴随左右，做我们最忠实的守卫者。随着岁月流逝，他们也渐行渐远……

听优美短文，提升中文阅读和写作

《匆匆》节选

Cada verano, Alejandro esperaba con ansias visitar la casa de su abuelo Luis. Era una vieja casona en el campo, rodeada de flores silvestres y con un aroma a madera que parecía contar historias. Para Alejandro, los días con su abuelo eran mágicos. Luis era un hombre tranquilo, de palabras sabias y gestos llenos de cariño.

espanholcomkarly

El ultimo regalo 

Bu bölümde dünya ekonomisiyle alakalı kısa bilgilendirmeler yapılır.

Ekonomi

Dünya Ekonomisi (İlk Ders)


بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره بد نبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد ازجام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید


یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم ودران خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب ارام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته دراب
شاخه ها دست بر اورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آوای شب آهنگ

یادم آمد تو بمن گفتی" از این عشق حذرکن
لحظه ای چند براین آب نظر کن
آب آیینه عشق گذران است
توکه امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت بادگران است
تافراموش کنی چندی از این شهر سفر کن"

باتوگفتم
"حذر از عشق؟
حذر از عشق ندانم
سفر از کوی تو هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر سر بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدی من نه پریدم نه گسستم
باز گفتم که توصیادی و من آهوی دشتم
تا بدام تو بیفتم همه جا گشتم و گشتم
نه بریدم نه گسستم"
اشکی از شاخه فروریخت
مرغ شب ناله تلخی زدو بگریخت
اشک درچشم توغلطید
ماه بر عشق تو خندید
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
رفت در ظلمت شب آن شبوشب های دگرهم
نگرفتی دگر از عاشق افسرده خبر هم
نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم !!

 

Persian Poetry

Fereidoon Moshiri - کوچه (the lane)

【北海道Hokkaido生活】
4月4日月曜日　天気/はれ　気温/3℃

恵庭市/えにわし
・羊の赤ちゃんがたくさん生まれている
・すでに150匹生まれた
・ベビーラッシュは5月まで続く
・羊は約1年で大人の羊とだいたい同じ大きさになる
・羊を見ることができる

［単語］
羊/ひつじ…白い動物。羊の毛はセーターになる。
すでに…今までに
1匹/いっぴき
2匹/にひき
3匹/さんびき
150匹/ひゃくごじゅっぴき
ベビーラッシュ/べびーらっしゅ…赤ちゃんがたくさん生まれること